outlast-the-past-background-blur-deep-blue
14
Oct
2015

Pain Day

1987-IRAN

When I was in prison one of the tortures that I suffered was the bottom of my feet were lashed with electrical wire. After that, my toes became infected. The Prison nurse (male) said,”Because your toe has an infection we must cut off your toe. Another nurse who has more experience said we do not need to cut off the toe, we must remove the toe nail.First the nurse injected my toe with the freezing and the prisoner passed out. It was funny and we both laughed. I said I will be your helper and he continued to remove the toe nail.When he finished the prisoner woke and was embarrassed and left the room. It was a hard day, but I was glad that my toe was going to heal and it was not cut off.

روز سختی بود

سال ۱۹۸۷-ایران

…پرستار زندان گفت:”بدلیل چرکی بودن،انگشت پا باید قطع شود”…پرستار مرد دیگرگفت:”..احتیاجی به قطع آن نیست،فقط باید ناخن را کشید،وبعد مراقبت لازم دارد”…(پرستار با تجربه ای بود،که قبل از انقلاب هم در زندان کار می کرد)…وقتی کف پاشلاق می خورد،روی ناخن های انگشت پا تاثیر می گذاردوبعضی ناخن ها به مرور با درد و…می افتند،،وبعضی ناخن هاهم در مرحله بعدی طبیعی رشد نمی کنند،،وگاها داخل گوشت می روندوچرکی می شوند…ناخن های من هم افتاده بود،اما یکی از آنان ،داخل گوشت رفته بود…بدلیل درد شدیدوچرکی شدن به اتاق پرستار بردند… پرستار برای، عمل جراحی ،همراه نداشت،بنابر این ،از یکی از “زندانیان عادی”(۱) بعنوان کمک پرستار استفاده کرد… پرستار ابتدا آمپول بی حسی زد…وقتی داشت،با وسیله پزشکی(مثل انبردست)ناخن را در می آورد،زندانی عادی …که برای کمک آمده بود،از حال رفت…من وپرستار،خنده مان گرفت،…به پرستار گفتم:”من کمکت می کنم”…خوشبختانه بخیر گذشت…و زندانی عادی هم به هوش آمد واتاق را ترک کرد…روز سختی بود.
————-
۱-زندانیان عادی به عزیزانی اطلاق می شد٫که اتهام سیاسی نداشتند.