14
Apr
2017

Volunteer Work

«کارداوطلبانه»

چند وقتی است که با خانمی که همه به او مادر می گفتند در یکی از موسسات داوطلبانه آشنا شده‌ام اودرکناردیگران «کارداوطلبانه»برای حمایت از«مستمندان» انجام می‌دهد انسانی مهربان وشوخ طبع که در کمک به دیگران همیشه پیشقدم است همه او را دوست دارند… چند روز پیش اورا غمگین دیدم و سعی داشت نشان ندهد اما چهره اش با آدم حرف می‌زد بطرفش رفتم واو را به خوردن چای دعوت کردم بعد از سفارش چای باهم در مورد «کار داوطلبانه» و خانواده‌های همدیگر صحبت کردیم مصاحبت با او برای من جالب بود موقع برگشتن به کار از اوپرسیدم: «امروز بنظر می‌رسد کمی ناراحتید آیا من می‌توانم کمکی داشته باشم؟». اول گفت:«از پیری است» و بعد ادامه داد:«همه آدم‌ها در زندگی آرزوی دارند من هم آرزو داشتم در زندگی مادر بشوم اما این امکان برای من وجود ندارد برای همین امروز کمی گرفته بودم». بغلش کردم ورویش را بوسیدم…٭
__________________
٭-خاطرات مهاجرت-۲۰۱۴