14
Apr
2016

Tattoo

“تفاوت های فرهنگی”

…سارا ۱۵ سال داشت و در کانادا بدنیا آمده بود او همیشه با تناقضات «دو فرهنگی» روبرو بود در محیط خانه سعی می‌کرد رفتارش بگونه‌ای باشد که مورد ناراحتی پدر ومادرش نشود وخارج از خانه به نوعی دیگر ومتناسب با شرایطی که در آن قرارداشت عمل می کرد سارا هرچه که بزرگترمی شد احساس سردرگمی بیشتری می‌کرد یکی از ده‌ها مسائلی که مشغله ذهنی سارا شده بود”خالکوبی” روی بدن بود در محیط مدرسه می‌دید که دوستانش مبادرت به این کار کرده‌اند واونیزعلاقمند بود که داشته باشد اما چون در گفتگوباپدرومادرراحت نبود ازگفتن آن پرهیزمی کرد…در یکی ازروز‌ها اعضای خانواده برای میهمانی دعوت شده بودند سارا علا قه‌ای به رفتن نداشت اما به احترام پدر ومادرش رفت مثل همیشه جمع میهمانی «مردانه وزنانه» شد واو در کنار مادرش نشست همه به مادرسارا می‌گفتند:«چه دختر نازو مودبی داری وای کاش دختر ما هم مثل سارا فرشته بودو…» سارا فقط لبخند می‌زد…بعد از مدتی روی بحث‌های که در جمع می‌شد متمرکز شد بحث «خالکوبی»روی بدن بود وجمع میهمانان به دو گروه نظری تقسیم شدند بخشی مخالف آن بودند وگروه دیگر می‌گفتند:”در محیط اینجا طبیعی است ونباید به بچه‌ها سخت گرفت بلکه باید به حرفهای آن‌ها گوش داد و…” مادر سارا درگروه دوم بود واو هرگزباور نمی‌کرد که مادرش چنین نظری داشته باشد دردرونش شادی موج می‌زد…چند روزی از میهمانی گذشت سارا تصمیم گرفت مسئله «خالکوبی» را با مادرش در میان بگذارد وهمین کار را هم کرد مادر سارا عصبانی وبا آن مخالفت کرد ساراگفت:« تو در جمع گفتی اینجا طبیعی است ». مادرش در جواب گفت:«من در جمع یک حرفی زدم تو نباید دنبالش را بگیری این حرف‌ها رابگذار کناروبرو به درس ومشقت برس.»!✯
————-
✯-نوشته های «تفاوت های فرهنگی»تمرکزش روی درستی و یا نادرستی کاری نیست بلکه تمرکزآن تفاوت محیط وتاثیرات آن است و اینکه چگونه نسلها می توانند با گفتمان با هم ارتباط بهتری برقرارکنند./بازنویسی